از همه جا شکلک برا نی نی هامون

جشن سیسمونی

آخ که چقدر جام تنگه همه چیز اینجا بی رنگه تنهای تنها هستم یک گوشه‌ای نشستم آخ که چقدر جام تنگه همه چیز اینجا بی رنگه تنهای تنها هستم یک گوشه‌ای نشستم منتظرم که زودتر بیام به پیش مامان بابایی رو ببینم بشم خوشحال و خندان مامان می‌خواد واسه من وسایلی بخره هیچ چیز کوچیکی رو از خاطرش نبره واسه همین شنبه یک جشن می‌خواد بگیره اینها همه بهونست، می‌خواد شما رو ببینه--------- روزش رو باید خودتون بزنید فکر نکنید من نیستم،من شما رو می‌بینم خوشحال می‌شم اگر که، شما بیاید به جشنم
27 بهمن 1391

اتل متل پاورچین دستمال آبی ورچین بیا بیا تماشا

اتل متل پاورچین دستمال آبی ورچین بیا بیا تماشا بیا به دیدن ما بیا به دیدن ما بابای آق ولی من تپلم آره عزیزم تو تپلی دسته گلم ، بله نوه جون دسته گلی اتل متل پاورچین دستمال آبی ورچین بیا بیا تماشا بیا به دیدن ما بیا به دیدن ما بابای آق ولی من تپلم آره عزیزم تو تپلی دسته گلم ، بله نوه جون دسته گلی من تپلی نه بال دارم نه پر دارم مثل کلاغ این درخت غارغار از همه جا خبر دارم خبر خبر پسرم مزنگوشه بازیگوشه هم زبل و هم باهوشه چه با هوشه و چه باهوشه من منم ابراهیم آقا، اصغر جون بفرما، آره بفرما اجازه آقا ، اجازه. ما اصغر آق ولی ، همسایه تپلی خیلی خوب بابا کتم را ول کن. اتل متل پرنده قصه و شعر و خنده بیا بیا تماشا بیا به...
27 بهمن 1391

وقتی که می زنم این جورصدا می ده

تبل بزرگم خیلی قشنگه وقتی که می زنم این جورصدا می ده بوم , بوم , بوم بوم , بوم , بوم بوم , بوم , بوم ویلونی دارم خیلی قشنگه وقتی که می زنم بل بزرگم خیلی قشنگه وقتی که می زنم این جورصدا می ده بوم , بوم , بوم بوم , بوم , بوم بوم , بوم , بوم ویلونی دارم خیلی قشنگه وقتی که می زنم این جور صدا می ده دیدیری , دیدیری , دیدیری دیدیری , دیدیری دیدیری , دیدیری شیپوری دارم خیلی قشنگه وقتی که می زنم این جور صدا می ده دودورو ,دودورو , دودورو دودورو , دودورو دودورو , دودورو پیانویی دارم خیلی قشنگه وقتی که می زنم این جور صدا می ده دنگ دد, دنگ دد, دنگ دد دنگ دد, دنگ دد دنگ دد, دنگ دد اسب سفیدم خیلی قشنگه وقتی که راه می ره ...
27 بهمن 1391

هر شب سر شب مامان نازی لالا لالا لالا لالا

هر شب سر شب مامان نازی با من می کنه فرفره بازی چون خسته شدم گرفته خوابم میشینه کنار رختخوابم لالا لالا لالا لالا آهسته حکایت پریا یا قصه شاه بربریا اونقدر تو گوش من می خونه تا خسته شوم در این میونه لالا لالا لالا لالا
27 بهمن 1391

کفش نی نی کوچولو

نی نی کوچولو کفشای سوت سوتی داره یه توپ ماهوتی داره بازی فوتبال میکنه شوت میزنه کفشاش براش سوت میزنه   نی نی کوچولو کفشای سوت سوتی داره یه توپ ماهوتی داره بازی فوتبال میکنه شوت میزنه کفشاش براش سوت میزنه   ...
27 بهمن 1391

بدون عنوان

مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود چارقدش و دور سرش بسته بود صدای کفشش که اومد دویدم دور گلای دامنش پریدم بوسه زدم دور لپاش تموم شدن خستگیاش مادر بزرگ وقتی اومد خسته بود چارقدش و دور سرش بسته بود صدای کفشش که اومد دویدم دور گلای دامنش پریدم بوسه زدم دور لپاش تموم شدن خستگیاش ...
27 بهمن 1391

مهربان ترین

مهربان تر از مادر مهربان تر از بابا مهربان تر از آبی با تمام ماهی ها مهربان تر از مادر مهربان تر از بابا مهربان تر از آبی با تمام ماهی ها   مهربان تر از گل ها با دو بال پروانه مهربان تر از ابری با گیاه با دانه مهربان تر از خورشید با گل و زمینی تو تو خدا,خدا هستی مهربان ترینی تو   ...
27 بهمن 1391

پدربزرگ ، مادربزرگ

پدر بزرگ خوبم همیشه مهربونه وقتی که پیشم باشه برام کتاب می خونه مادر بزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوشمزه و لذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی کم ندارم. پدر بزرگ خوبم همیشه مهربونه وقتی که پیشم باشه برام کتاب می خونه مادر بزرگ نازم خیلی برام عزیزه هرچی غذا می پزه خوشمزه و لذیذه وقتی با اونها باشم غصه و غم ندارم دنیا برام قشنگه هیچ چیزی کم ندارم. ...
27 بهمن 1391

بدون عنوان

چوپونه کجاست؟ تو صحراست مواظب گله هاست گله باید چرا کنه بع وبع و بع صدا کنه یونجه و شبدر بخوره علفهای تر بخوره چوپون باید زرنگ باشه قوی و اهل جنگ باشه جنگ با کی؟ با گرگ ها صدآفرین ماشالله   چوپونه کجاست؟ تو صحراست مواظب گله هاست گله باید چرا کنه بع وبع و بع صدا کنه یونجه و شبدر بخوره علفهای تر بخوره چوپون باید زرنگ باشه قوی و اهل جنگ باشه جنگ با کی؟ با گرگ ها صدآفرین ماشالله     ...
27 بهمن 1391

زنگوله پا

زنگوله پا،کنار جو راه می ره زیر درختهای هلو راه می ره جست می زند روی دو پا می زنه زیر شاخه ها از رو درخت،چندتا هلو گیر می کنه به شاخ او باغ هلو که ساکته همیشه پر از صدای حرف و خنده می شه زنگوله پا،باغ را بهم می زنه شده درختی که قدم می زنه زنگوله پا،کنار جو راه می ره زیر درختهای هلو راه می ره جست می زند روی دو پا می زنه زیر شاخه ها از رو درخت،چندتا هلو گیر می کنه به شاخ او باغ هلو که ساکته همیشه پر از صدای حرف و خنده می شه زنگوله پا،باغ را بهم می زنه شده درختی که قدم می زنه   ...
27 بهمن 1391